در زندگینامه پروین آمده است که قبل از ازدواج، پدرش با چاپ مجموعه اشعار پروین اعتصامی مخالفت کرد و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن زمان، شایسته نمی دانست. او گمان می کرد که دیگران ممکن است چاپ شدن اشعار پروین اعتصامی را، راهی برای یافتن همسر تلقی کنند!
ولی بعد از ازدواج پروین و جدایی او از شوهرش، به این کار رضایت داد. اولین مجموعه اشعار پروین اعتصامی، شامل اشعاری بود که او تا پیش از 30 سالگی سروده بود و بیش از 150 قصیده، قطعه، غزل و مثنوی را شامل می شد.
مردم استقبال زیادی از اشعار پروین اعتصامی کردند، به صورتی که دیوان او در مدتی کوتاه پس از چاپ، دست به دست میان مردم منتقل می شد و بسیاری باور نمی کردند که آنها را یک زن سراییده است و این نقطه عطفی در زندگینامه پروین اعتصامی به حساب می آید، اساتید معروف آن زمان، مانند دهخدا و علامه قزوینی، هر کدام مقاله هایی درباره اشعار پروین اعتصامی نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.
معمولا سنت است که دولت، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی ویژه ، مورد حمد و احترام قرار می دهد . در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر، مدالی را که نشانه تشکر، احترام و ستایش دولت از خدمات علمی و فرهنگی شخص مورد نظر است، به او اعطا می گردد که این اتفاق در زندگینامه پروین اعتصامی نیز رخ داده است، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا نمود ولی او این مدال را نپذیرفت.
گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان را که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت نموده بود، قبول نکرد، روحیه و اعتقادات پروین به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین مکان هایی حاضر گردد. او ترجیح می داد در تنهایی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد.
وی که در سن 15 سالگی درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته، چطور می تواند به محیط اشرافی دربار قدم نهد و در خدمت آنان باشد؟ پروین اعتصامی همانطور که در اشعارش دیده می شود انسانی آزاده، دارای شعوری خلاق و همواره درگیر در مسائل اجتماعی بود به این نشان ها و دعوت ها مغرور نمی گردید.
زندگینامه پروین اعتصامی:اولین چاپ اشعار پروین اعتصامی
5- ادبیات
خیام نیشابوری زندگی خود را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران وی نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری وی یادی نکردهاند.
کهن ترین کتابی که در آن از خیام نیشابوری شاعر یادی گشته است، کتاب خریدة القصر” از عمادالدین کاتب اصفهانی می باشد. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ وی نوشته گشته است. کتاب دیگر مرصادالعباد” نجمالدین رازی می باشد. این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام نیشابوری در ۶۲۰ قمری تصنیف شده است نجمالدین صوفی متعصبی بوده که از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفر آمیزش دریغ نکرده است. کتابهای کهن (پیش از قرن 9) که اشعار خیام نیشابوری در آن ها آمده است و مورد استفاده مصححان قرار گرفتهاند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند: تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ قمری کتابت گردیده است و همچنین مجموعه ای تذکره مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام را نیز دارا می باشد.
زبان خیام نیشابوری در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور می باشد و در شعر پیرو کسی نمی باشد. وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبوده است بلکه به واسطه ی داشتن استعداد شاعری نکته بینی های فلسفی خود را در قالب شعر بیان نموده است.
شاید بتوان این شعر مولانا را یکی از زیباترین و معروف ترین اشعار مولانا دانست. مثنوی ای که در ابتدای مثنوی معنوی آورده شده است و مضامینی بس عارفانه را بیان می کند. در ادامه این شعر زیبای مولانا را باهم می خوانیم :
بشنـو این نی چون شکــایت میکـــنـد
از جـداییــهـــا حکـــــایت مـــیکــــنـد
کــــز نیستـــان تـــا مـــــرا ببریــــدهانـد
در نفیــــــرم مــــــرد و زن نالیـــــدهانـد
سینه خواهم شرحـــه شرحـــه از فراق
تـــا بگـــویــم شـــرح درد اشتیـــــاق
هـــر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بـــاز جویـــد روزگــــــار وصـــل خـــویش
مــن بــــه هــــر جمعیتی نالان شـــدم
جفــت بــدحالان و خوشحالان شـــدم
هــر کســی از ظن خــود شــد یـار من
از درون مـن نجســت اســـرار مــن
ســـر مــن از نالـــهی مـــن دور نیست
لیـک چشم و گوش را آن نور نیست…
امیدواریم از این مثنوی ارزشمند مولانا نیز نهایت لذت را برده باشید و توصیه می کنیم درباره این شعر زیبای مولانا و مضامین ارزشمند بیان شده در آن بیش تر مطالعه نمایید.
یکی از زیباترین غزلیات دیوان شمس مولوی را در ادامه با هم می خوانیم :
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور ازین بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیفست سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مه است این دل اشارت می کرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو
ای نشسته تو درین خانه پر نقش و خیال
خیز ازین خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
امیدوارم از این غزل زیبا همچون دیگر اشعار مولانا لذت برده باشید.
یکی از اشعار زیبای استاد شهریار را در ادامه با هم می خوانیم :
زمســتان پوســـتین افزود بر تن کدخدایــــان را
ولیـکــن پوســت خواهد کند ما یــک لاقبایان را
ره ماتم ســـــرای ما ندانم از کــه می پرســــد
زمســـــتانی که نشناسد در دولت سرایان را
به دوش از بــرف بـالاپــوش خـز ارباب مــــی آید
که لرزانــــــد تن عــــــریان بی برگ و نوایان را
طبیب بی مروت کــــــی به بالیــن فقیـــر آیـــد
که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را
حریفی با تمســـخر گفت زاری شـــهریارا بـس
که میگیرند در شــــــهر و دیار ما گدایــــان را
این شعر زیبا با مفاهیم گران سنگ خود اهمیت عزت نفس را برای ما بازگو می کند که امیدواریم لذت کافی را از این شعر شهریار برده باشید.
این شعر زیبا نیز بسیار جالب است و نام آن را سیلاب خروشنده گذاشته اند.
حیرت زده ی مکر تو روباه دو رنگم
با آنکه قوی پنجه تر از شیر و پلنگم
سیلاب خروشنده ام ای قله ی مغرور
تا چند زنی پای شتابنده به سنگم
من در طلب بحر و تو با سلسله ای سنگ
خواهی که دهی جای در این دره ی تنگم
ای قم طوفان زده ، هرگز نهراسد
از هیمنه ی خشم و خروش تو نهنگم
با لشکری از موج به ساحل بگریزی
چون در نگری عرصه ی طوفانی جنگم
تا زین خم نیرنگ نگیرد دل من رنگ
یا رومی رومم من و یا زنگی زنگم»
من مهدی » مهد غزلم گر نکشاند
بی تابی گهواره ی زلفی به درنگم
سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما پیشرفت بیماری به حدی بود که نا امید برگشت. سهراب سپهری سرانجام در۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان محل دفن سهراب سپهری می باشد.
حال به شعرهای سهراب توجه کنید.
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد…
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ …
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهن را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد …
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
شعر حافظ زیر زیبا است. در ادامه از این شعر او کمال لذت را می برید.
مــــرا عهدیست بـا جانـان کــــه تـا جــان در بــدن دارم
هــواداران کـویش را چو جان خویشتن دارم
صفــــای خلـــوت خـاطـــر از آن شمـــع چگــــل جویــم
فـــروغ چشـــم و نور دل از آن مـاه ختن دارم
بـــه کــــام و آرزوی دل چــــو دارم خلــــوتــی حــاصـــل
چـــه فکــر از خبث بـدگویان میان انجمن دارم
گـــرم صــد لشکــر از خوبان به قصد دل کـــمین سازند
بحمد الله و المنـــه بتـــی لشکـــرشکـــن دارم
الا ای پیـــــر فـــرزانــــه مکــــن عیبــــــم ز مـیخــــانـــه
کـــه من در تـرک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
خـــدا را ای رقیب امشــب زمــانـــی دیــده بر هـــم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
چــــو در گــــار اقبالــــش خـــرامـــــانــــم بحمـــــدالله
نـــه میل لاله و نســـرین نه بــــرگ نسترن دارم
بـــه رنـــدی شهــــره شد حافظ میان همدمان لیکـــن
چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
در شعر طنز زیر گفتگوی بسیار جالب یک خر با صاحب خود را مشاهده خواهید کرد.
خری با صاحب خود گفت در راه
که ای بی رحم بی انصاف بد خواه
مرا تا چند زیر بار داری؟
مرا تا چند با جان کار داری
خدا مرگت دهد تا شاد گردم
ز بند محنتت آزاد گردم
جوابش داد: کای حیوان دربند!
چرا از مرگ من هستی تو خرسند؟
علاجی کن که دیگر خر نباشی
کشیدن بار را در خور نباشی
و گر نه تا تو خر هستی , بناچار
چه من چه دیگری از تو کشد کار
امیدوارم از شعر کوتاه بالا که شعر طنز بود به خوبی خندیده باشید!
این روز ها کمتر کسی پیدا می شود که عادل فردسی پور را نشناسد. مجری برنامه نود و کزارشگر محبوب فوتبال که همه فوتبال دوستان با صدا و سبک صحبت و گزارش او خاطره دارند. آخرینش رو که به یاد میارید : چقدر خوب بازی می کنیم ما” یا یه دریبل ناز …” جمله های خاص عادل در بازی ایران و آرژانتین جام جهانی 2014 بودند. این محبوبیت باعث شد تا صفحه ای از وب سایت هوش پارسی را به عادل فردوسی پور اختصاص دهیم. بیوگرافی عادل فردوسی پور اخبار جنجالی فردوسی پور و تصاویر تصاویر کمتر دیده از او در کنار ماشین و کلاس درسش و …
نام : عادل
نام خانوادگی : فردوسی پور
تولد : ۱۰/۷/۱۳۵۳
محل تولد :محله شهرآرا- تهران
میزان تحصیلات : کارشناسی ارشد مهندسی صنایع و دکترای مدیریت رسانه
عادل فردوسی پور متولد محله زیبا شهرآرا از محلههای غرب تهران می باشد. پدر عادل مهندس برق است. احتمالا کمتر کسی را بشود پیدا کرد که عادل فردوسی پور را نشناسد. گزارشگر محبوب فوتبال و تهیه کننده و مجری برنامه پر حاشیه و پر بینننده ۹۰. عادل فردوسی پور در این برنامه از هیچ کس نمی ترسد و خیلی رک حرفش را بدون ترس از کسی به صراحت می گوید. عادل علاقه ی خاصی به فوتبال دارد و این تمایل از همان دوران بچگی و دوران تحصیل در او مشهود بود. با وجود اینکه درسش عالی بود ولی فوتبال از ذهن و بیرون نمیرفت. عادل فردوسی پور علاوه بر این ها استاد زبان دانشگاه شریف نیز هست. زبان تخصصی رشته صنایع را تدریس می کند که رشته خودش است.
جالب است بدانید که در سال ۲۰۰۹، هفته نامه ی نیوزویک عادل فردوسی پور را در فهرست پرقدرت ترین افراد در ایران در رده ی نوزدهم قرار داد. مجله ورلد ساکر به او لقب جان ماتسن ایران» را داده است.
عادل فردوسی پور دوران دبستان را در مدرسه ی ذوقی گذراند و با این که علاقه بسیارش به فوتبال از درسش دور نشد و دیپلم خود را از دبیرستان البرز با معدل ممتاز گرفت. سرانجام در رشته ی مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف قبول شد و تحصیلات خود را در همین رشته و دانشگاه تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. نکته جالب هم این جاست که عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد او پیشبینی نتایج مسابقات فوتبال با استفاده از تحلیل های رگرسیونی» بود. عادل فردوسی پور همچنین به تدریس درس زبان انگلیسی تخصصی صنایع و زبان انگلیسی عمومی در مرکز زبان همین دانشگاه اشتغال داشته است.
عادل فردوسی پور کار رسانهای خود را در سال ۱۳۷۲، با رومهنگاری در رومه ابرار ورزشی به سردبیری اردشیر لارودی شروع نمود. وی در آن زمان، دانشجوی سال سوم کارشناسی بود و در بخش ترجمه صفحه فوتبال خارجی کار میکرد. او بعد از پذیرش در آزمون گزارشگری صدا و سیما، کمی از رومهنگاری فاصله گرفت، اما بعد از مدتی با مجله سروش جوان، مجله همشهری جوان و رومه جامجم به همکاری پرداخت. نکته جالب در بیوگرافی عادل فردوسی پور این است که او برای مجله ورلدساکر نیز مطلب مینویسد.
تست هوش ریون معروف ترین و معتبرترین تست برای تعیین ضریب هوشی در سطح جهانی به شمار می آید . تست ریون از شصت تست هوش تصویری تشکیل شده است که به ماتریس های پیش رونده ی ریون مشهور هستند. در این آزمون معتبر و جامع هوش هر تست هوش تصویری تکه ای حذف شده دارد که بایستی آن تکه از بین گزینه ها انتخاب شود.
سطح سوالات تست ریون از آسان به سطح سخت افزایش می یابد. زمان درنظر گرفته شده برای این تست چهل و پنج دقیقه می باشد که باید با آرامش روانی کامل و در محیطی به دور از تشنج برگزار شود . پس فقط زمانی این تست هوش ریون را شروع کنید که وقت کافی برای به اتمام رساندن آن داشته باشید.
یک نکته ی مهم درباره تست هوش ریون وجود دارد که حتما آن را باید مد نظر قرار دهید و هرگز از آن قافل نشوید. واقعیت این است که این سوالات برای سنین 9 الی سال طراحی شده اند و کسی که می خواهد تست ریون را انجام دهد باید در این بازه ی سنی قرار داشته باشد. شاید بپرسید اگر ما در این سن قرار نداریم چه کنیم؟ واقعیت این است که شما نیز می توانید این سوالات را حل کنید اما از آن جایی که سوالات برای سن شما طراحی نشده اند، نتایج نیز برای شما معتبر نخواهند بود.
برای انجام تست هوش ریون می توانید از لینک زیر استفاده کنید . بعد از ورود نام خود و رایانامه خود را وارد کنید و هم چنین سن و کشور خود را تعیین کنید . همتن طور که می دانید سن شما در تعیین مقدار ضریب هوشی تان در تست هوش ریون بسیار موثر است . خونسردی خود را هنگام آزمون حفظ نمایید و فقط و فقط هنگامی آزمون تست ریون را شروع نمایید که وقت کافی برای به اتمام رساندن آن را داشته باشید . در پایان آزمون به صورت آنلاین مقدار ضریب هوشی شما اعلام خواهد شد .
از جمله مطالب مرتبط تست هوش ریون که شاید برای شما هم جالب باشد حقیقت هوش است . در این مقاله به تدریج حقیقت هوش را برای شما تشریح خواهیم کرد و در مورد تست هوش ریون هم بیش تر خواهیم گفت تا در این زمینه اطلاعات مفید و کارگشایی داشته باشید. در ابتدای بحث اگر بخواهیم یک تعریف کلی و عمومی برای هوش برای علاقه مندان به تست هوش ریون بیان کنیم باید به سه تقسیم بندی اصلی که کارشناسان ارائه داده اند توجه نماییم : کاربردی و تحصیلی و دسته ی آخر هوش تحلیلی .
امیدواریم از این شعر زیبا که جزو محبوب ترین اشعار نیما یوشیج است لذت برده باشید.
غالبا نیما را با شعر نیمایی می شناسند و اکثرا از این مسئله بی اطلاع هستند که در بین اشعار نیما یوشیج اشعاری به سبک قدیم نیز وجود دارد و باید اعتراف کرد که اشعار نیما یوشیج در این زمینه نیز شنیدنی و قابل ستایش است. در ادامه گل نازدار یکی دیگر از اشعار نیما یوشیج را با هم می خوانیم :
سود گرت هست گرانی مکن
خیره سری با دل و جانی مکن
آن گل صحرا به غمزه شکفت
صورت خود در بن خاری نهفت
صبح همی باخت به مهرش نظر
ابر همی ریخت به پایش گهر
باد ندانسته همی با شتاب
ناله زدی تا که براید ز خواب
شیفته پروانه بر او می پرید
دوستیش ز دل و جان می خرید
بلبل آشفته پی روی وی
راهی همی جست ز هر سوی وی
وان گل خودخواه خود آراسته
با همه ی حسن به پیراسته
زان همه دل بسته ی خاطر پریش
هیچ ندیدی به جز از رنگ خویش
شیفتگانش ز برون در فغان
او شده سرگرم خود اندر نهان
جای خود از ناز بفرسوده بود
لیک بسی بیره و بیهوده بود
فر و برازندگی گل تمام
بود به رخساره ی خوبش جرام
نقش به از آن رخ برتافته
سنگ به از گوهرنایافته
گل که چنین سنگدلی برگزید
عاقبت از کار ندانی چه دید
سودنکرده ز جوانی خویش
خسته ز سودای نهانی خویش
آن همه رونق به شبی در شکست
تلخی ایام به جایش نشست
از بن آن خار که بودش مقر
خوب چو پژمرد برآورد سر
دید بسی شیفته ی نغمه خوان
رقص کنان رهسپر و شادمان
از بر وی یکسره رفتند شاد
راست بماننده ی آن تندباد
خاطر گل ز آتش حسرت بسوخت
ز آن که یکی دیده بدو برندوخت
هر که چو گل جانب دل ها شکست
چون که بپژمرد به غم برنشست
دست بزد از سر حسرت به دست
کانچه به کف داشت ز کف داده است
چون گل خودبین ز سر بیهشی
دوست مدار این همه عاشق کشی
یک نفس از خویشتن آزاد باش
خاطری آور به کف و شاد باش
به واقع که این شعر از اشعار نیما یوشیج نیز بسیار زیبا و شنیدنی بود و خواننده و شنونده را می تواند تا پایان با خود همراه کند.
(صحت این داستان ترسناک مورد تایید ما نیست)
در حدود 24 قبل دوستی پیش من آمد و گفت یک داستان عجیب دارم و آن داستان این است : مدت ها پیش خانه ای خریدم که موقع خرید سمت غرب حیاطش هیچ دیواری نداشت و زمانی که علتش را پرسیدم فروشنده گفت ما نتوانستیم دیوارش را کامل کنیم شما خودت زحمت دیوار را بکش تا مدتی دستم خالی بود و آن جا هم محله ای بود که تازه می خواست شکلی بگیرد و خانه ها از هم فاصله داشتند و در پایه تپه بودند. مدتی پیش دیوار غربی حیاط خانه را درست کردم ولی چند روزی طول نکشید که در نیمه شب دیوار بدون اینکه حتی یک آجرش هم جدا شود کامل و یک افتاد!
ابتدا فکر کردم کارگری که آورده بودم کارش را به خوبی انجام نداده است و بعد از مدتی به دنبال یک کارگر دیگر گشتم که کارش حرفه ای باشد و مجدداً به هر بدبختی دیواری خوب و محکم ساخته شد ولی باز هم در کمال تعجب پس از دو روز همان داستان اتفاق افتاد با خود گفتم احتمالاً افرادی عمداً در نیمه شب آمده و دیوار را خراب می کنند مجددا کارگرانی ماهر آوردم و خواستم دیواری بسازند که به هیچ وجه نتوان خرابش کرد نکته بسیار مهمی وجود داشت و آن هم این بود که هر دفعه دیوار به سمت خارج حیاط می افتاد.
فکر کردم هر کسی که این کار را می کند دیوار را با چیزی به سمت خارج می کشد تا تخریب شود چرا که در غیر این صورت خطر این که خودشان در زیر آوار بمانند بسیار است از این جهت تصمیم گرفتم چند روزی را در حیاط بخوابم تا اگر افرادی آمدند و خواستند دیوار را خراب کنند متوجه شوم ولی از ترس اینکه نکند این دفعه به سمت داخل حیاط خراب شود در جلوی درب حیاط خوابیدم شب سوم بود که صحنه بسیار عجیبی دیدم و این جا بود که واقعا داستان ترسناک شده بود در نصف های شب احساس کردم عده ای دارند دیوار را هل می دهند فورا تکه چوبی را که از قبل آماده کرده بودم برداشتم و به بیرون خانه دویدم صحنه باور نکردنی بود هیچ کس در آنجا نبود ولی دیوار داشت تکان می خورد تا اینکه به زمین افتاد و تخریب شد درست مثل دفعات قبل نه زله بود و نه طوفان از آن پس فکر ساختن دیوار حیات را از سرم بیرون کردم ترسیدم اگر در ساخت دیوار پا فشاری کنم مشکلی پیش بیاید.
چند ماهی گذشت و داستان های ترسناک تر شد چرا که همسرم یک شب به من گفت که دختر 6 ساله ام حرف های عجیبی می زند چند روزی است که صبحانه نمی خورد وقتی دلیلش را پرسیدم گفت دیشب با دوستانم بازی می کردیم و خوراکی های زیادی آورده بودند که من همه را خوردم فکر کردم خیال پردازی می کند پرسیدم دوستانت چند نفر بودند گفت سه نفر گفتم چرا شب می آیند بازی و روز ها نمی آیند گفت روزها پدرشان اجازه نمی دهد و شب ها می آیند.
گفتم خانه دوستانت کجا هست گفت همین جا در حیاط خانه ما! وقتی پرسیدم دوستانت چه شکلی هستند چیزی گفت که خیلی ترس مرا فرا گرفت گفت هر سه تا این اندازه و با دست قدشان را نشان داد حدود پنجاه سانتی متر و هر سه چادر به سر می کنند این گفته های همسرم مرا بسیار نگران کرد شب همه که خوابیدند در رختخواب بیدار ماندم و در نیمه های شب دیدم سه موجود عجیب با مشخصاتی که دخترم قبلا گفته بود از زیر پله ای که در راهرو خانه وجود داشت بیرون آمدند و دخترم را بیدار کردند که در همین هنگام من فریاد زدم که به دخترم دست نزنید!
که ناگهان محو شدند به مدت یک هفته همسرم را به اتفاق دخترم به منزل پدری اش فرستادم تا فکری برای این داستان پیش آمده بکنم چراکه نمی توانستم خانه را رها کنم از یکی از دوستانم تقاضا کردم تا شب را پیش من بگذراند اما فقط یک شب ماند چون در همان ابتدای شب بود که پنجره ها شروع به لرزیدن کرد درست مثل اینکه عده ای پنجره را گرفته و تکان می دادند و بعد از نیم ساعت با سنگ به شیشه می زدند به گونه ای که نه من و نه دوستم تا صبح نخوابیدیم و حالا خانه را ترک کرده ام و گاهی در روز به آنجا سری می زنم همه محله ای ها هم موضوع را متوجه شده اند و نمی توانم آن خانه را بفروشم.
مدرسه ارواح بهترین اسمی است که می توان بر روی این داستان ترسناک واقعی قرار بدیم. داستان ترسناک کوتاه که دانش آموزان مدرسه را آزرده خاطر کرده است. این داستان ترسناک واقعی را در ادامه مطلب با هم بخوانیم.
تعداد زیادی از علم آموزان یک مدرسه هندی که مدرسه شان در حیاط یک قبرستان واقع شده از کابوس های شبانه رنج می برند، در نتیجه از مسوولان مدرسه خواستند محل مدرسه را تغییر دهند. رقیب انصاری 6 ساله می گوید؛ من از وقتی که مرده ها را به خواب می بینم که تهدیدم می کنند به موقع به مدرسه بیایم، دیگر به مدرسه نمی روم.»
در همین هفته صدها کودک دبستانی به همراه پدر و مادر شان به نشانه اعتراض در مقابل دفتر مدیریت مدارس منطقه جمع شدند و خواستار همان شدند که محل مدرسه تغییر بکند.
حدود 200 کودک در همین مدرسه به صورت شیفتی درس می خوانند. همین مدرسه به دلیل عدم در اختیار داشتن زمین کافی برای راه اندازی مدرسه و همکاری نکردن مقامات در روستای کوهاری در همین محل واقع شد. بعضی از همین والدین گفته اند خواب و سلامت فرزندان شان به دلیل کابوس هایی که در مورد ارواح می بینند مختل شده می باشد.(داستان ترسناک واقعی کوتاه)
یکی از والدین می گوید؛ آنها همه روز با هم درس می خوانند، بازی می کنند و ناهارشان را در حالی می خورند که روی سطح سیمانی قبرها نشسته اند. ولی حالا ارواح می خواهند فرزندان ما را تسخیر نمایند و همین امر عامل مریضی کودکان گردیده است. ما چاره ای جز فرستادن فرزندان مان به همین مدرسه نداریم چون نزدیک ترین مدرسه جز همین حداقل 4 ساعت تا روستا فاصله دارد.»
در همین گورستان بیش از 100 مقبره وجود دارد که تعدادی از آنها نیز تازه می باشند و ظرف چند ماه گذشته کنده و پر شده اند. مقامات استان پرجمعیت بیهار گفته اند درصددند محلی تازه برای مدرسه پیدا کنند. (داستان ترسناک واقعی)
یکی از اعضای شورای اداره روستا در همین مورد خاطر نشان کرد؛ چه بسا درگذشتگان نیز از شلوغی حیاط قبرستان ناراضی باشند و دیگر هنگام همان رسیده که فکری برای همین مطلب بکنیم. (داستان ترسناک کوتاه واقعی)
یوسف تیموری آرتیست سرشناس سینما و تلویزیون که بیشتر او را به عنوان آرتیست فیلم های طنز می شناسیم چند سال می باشد که با یک دختر تایلندی آشنا شده و با ازدواج کرده است. همین زوج 1.5 سال بعد صاحب یک پسر به نام آرمین می شوند که بیشتر به مادرش شباهت دارد.
یوسف تیموری: برای بازیگری مثل من، ازدواج با یک دختر ایرانی کمی سخت بود. به دلیل اینکه ناخودآگاه زمینه فکری نسبت به میزان جدیت حرف های من داشتند که چه بسا دروغ می باشد و من در حال نقش بازی کردنم. حقیقت همین می باشد که به مسئله زندگی مشترک جدی نگاه نمی کردند و یا کمتر همین نگاه را داشتند.
با اعتنا به رسم و رسومات کشور تایلند امکان برخورداری از همسر دوم وجود ندارد و زن ها آنجا هرگز با همسر دوم کنار نمی آیند. وقتی من برایش توضیح دادم که در کشور ما میشود چند همسر داشت در واقع تعجب کرده بود و باورش نمی گشت. زیرا اصلا در فرهنگ آنها چنین مسئله ای وجود ندارد.
اولین باری که فرزندم آرمین را دیدم بسیار توی ذوقم خورد (می خندد). دیدم کاملا شبیه همسرم میباشد. ولی رفته رفته که بزرگتر شد به من هم شبیه شد. به آرمین یکی دو شغل برای بازی پیشنهاد گردید که من مخالفت کردم.
همسر یوسف تیموری: اوایل فکر می کردم چه بسا یوسف به من دروغ گفته که بازیگری می باشد که تا همین حد شهرت دارد، چه بسا به خاطر اینکه در تمام حال شوخی می نمود، می گفت و می خندید. جذاب میباشد بدانید روزهای اول فکر می کردم ممکن می باشد با چند تا از دوستانش هماهنگ کرده که جلوی من از او امضاء و تصویر بگیرند تا به نظر بیاید انسان معروفی می باشد. ولی بعد متوجه شدم که دروغ نگفته و حقیقتا یک هنرپیشه معروف و محبوب در ایران می باشد.
من فکر می کردم که ایران کشور خلوتی می باشد و بسیاری با کشورهای دیگر در رابطه نمی باشد. حتی فکر می کردم حال و هوای همین کشور مثل کشورهایی همچون پاکستان و افغانستان و یا عراق می باشد. ولی پس از آشنا شدن با یوسف کلا نظرم عوض شد. قبلا فکر می کردم همین کشور، کاملا تاریخی و قدیمی می باشد و آن میزان مدرن نشده ولی پس از آشنا شدن با یوسف و رفت وآمد به ایران فهمیدم که کاملا مدرن هم شده و روابط فراوان و خوبی با بقیه کشورها دارد.
یوسف تیموری دوره های بازیگری را در کلاسهای استاد سمندریان گذرانده و یکی از شاگردان ممتاز همین دوره ها بوده میباشد. اودر سال 1376 با مجموعه طنز سیب خنده به کارگردانی رضا عطاران در تلویزیون دیده گشت و با مجموعه عروسک مجید دلبندم به شهرت رسید.
سریال مجید دلبندم به کارگردانی رضا عطاران ماجرای عروسکی دست دراز به نام مجید میباشد که با شیرین کاری هایش در هر قسمت یک ماجرای زیبا و خنده دار خلق می نماید.
سریال زیر آسمان شهر عنوان اولین سریالی بود که یوسف تیموری در همان به ایفای نقش پرداخت. او در همین سریال نقش پولاد را بازی میکرد.
زیر آسمان شهر یک مجموعهٔ طنز اجتماعی بود که در سال ۱۳۸۰ خورشیدی از شبکه ۳ سیما پخش می گشت. همین سریال به دلیل پخش هر شب و دست اندرکاران موفق، توانست از مجموعه های خیلی موفق صدا و سیمای ایران بشود.
یوسف تیموری در سال 1380 با بازی در فیلم سینمایی دختر شیرینی فروش به نویسندگی و کارگردانی ایرج طهماسب وارد عرصه سینما گشت.
خلاصه قصه: پسر و دختر دو خانواده قصد ازدواج دارند اما ۲۰ سال میباشد به دلیل دخالت خانواده هایشان موفّق به همین شغل نشده اند!…
شعرعاشقانه زیر نمودی است از زیباترین مطالب عاشقانه و ناب ایرانی، بنابراین لذت ببرید.
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو مینویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال، ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزلهای من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تو را کنار خود احساس میکنم
اما چقدر دلخوشی خوابها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟
شعر های عاشقانه: استاد محمدعلی بهمنی (شعرعاشقانه)
خبر به دورترین نقطۀ جهان برسد
نخواست او به من خسته بیگمان برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یکعمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوستترش داشته، به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطۀ جهان برسد
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هق هقِ تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…! نفرین نمیکنم… نکند
به او -که عاشق او بودهام- زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
شعر های عاشقانه: شعری از مرحومه نجمه زارع (شعرعاشقانه)
به این یکی از شعر های عاشقانه توجه کنید. این شعرعاشقانه بسیار زیباست.
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم
آخ … تا می بینمت یک جور دیگر می شوم
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
یاسم و باران که می بارد معطر می شوم
در لباس آبی از من بیشتر دل می بری
آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم
آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو
می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم
میل – میل توست اما بی تو باور کن که من
در هجوم باد های سرد پرپر می شوم
امیدوارم از خواندن شعر های عاشقانه لذت برده باشید. حتما نظرات را ارسال کنید.
امیدوارم از شعر های عاشقانه بالا کمال استفاده را برده باشید. منتظر شعر های عاشقانه بیشتر باشید. (شعرعاشقانه)
شاید برای شما هم جالب باشه که بدانید برخی از مشاهیر و نابغه های جهان از چه مقدار IQ یا همان بهره هوشی برخوردار بوده اند . حتما می دانید که ضریب هوشی بالای 130 یک ضریب هوشی بالا به شمار می رود و ضریب هوشی بالا ی 150 یک نابغه محسوب خواهد شد در لیست زیر مقدار IQ آی کیو ی برخی از مشاهیر را خواهیم دید.
1- جالب است بدانید که آی کیو انیشتین و آی کیو بیل گتس هر دو 160 می باشد.
2- بالاترین ضریب هوشی به طور باورنکردنی ای متعلق به آی کیو لئوناردو داوینچی با مقداری برابر با 220 می باشد.
3- بوش پدر ای کیو یی برابر با 98 و بوش پسر دارای IQ 125 می باشد.
4- نیکول کیدمن و شا هم به ترتیب دارای ضریب هوشی 132 و 140 هستند .
5- گفته می شود آی کیو لیونل مسی هم برابر با انیشتین یعنی 160 است اما صحت آن هنوز تایید نشده است.
6- مقدار IQ شما چقدر است ؟ با تست iq ( تست آی کیو) مقدار آی کیو ی خود را بسنجید .
یکی از انواع هوش و در عین حال شناخته شده ترین آن ها آی کیو یا همان هوش منطقی می باشد که به کمک تست آی کیو ( تست iq ) تعیین می شود . به کمک تست آی کیو ( تست iq ) که در این صفحه قرار داده شده است . می توانید میزان ضریب هوشی خود را تعیین کنید و اگر نتوانستید در این تست iq ( تست آی کیو ) نتیجه دلخواه خود را بگیرید زیاد نگران نباشید چرا که راه هایی برای افزایش هوش وجود دارد .اگر بخواهیم دقیق بحث کنیم گفتن این نکته ضروری است که عملا راهی برای ازایش هوش منطقی یا همان آی کیو که توسط تست آی کیو ( تست iq ) تعیین می شود در سنین بالا وجود ندارد ( این حقیقت واقعیتی است که بسیاری از مردم از آن آگاه نیستند و باور عمومی بر این است که مقدار آی کیو (iq) می تواند افزایش پیدا کند ) چرا که این نوع هوش تا دو الی سه سالکی شکل می گیرد ولی دانستن این نکته هم ضروری است که اکثر ما از تمام هوش ذاتی خود بهره نمی ببریم و قصد ما در این صفحه تست آی کیو ( تست iq ) این است که ابتدا شما میزان آی کیو خود را با یکی از دقیق ترین تست آی کیو های موجود تعیین نمایید و سپس راه هایی را پیش روی شما قرار دهیم تا بتوانید از حداکثر توانایی ذهنی خود در حل سوالات تست آی کیو ( تست iq ) و حتی مسایل روزمره زندگی خود بهره ببرید .
در ادامه تعدادی از راه های افزایش بهره وری هوش را برای شما عزیزان بیان خواهیم نمود تا بتوانید در تست آی کیو بهترین نتیجه را کسب نمایید :
درباره این سایت